«مدرسه روابط عمومی»- هنگامی که ما حس افراد دیگر را بهتر شناسایی میکنیم و زمانی که میتوانیم حالتهای صورت آنها یا احساساتشان از جمله ناراحتی، خوشحالی و خجالت را تقلید کنیم ناخودآگاه به این افراد بیشتر جذب میشویم و از آنها بیشتر خوشمان میآید.
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که به طور ناخودآگاه از فردی خوشتان بیاید یا به او جذب شوید اما خودT علت آن را ندانید. مطالعهای جدید نشان داده است که اعتماد به نفس افراد در خواندن و تشخیص احساسات فرد دیگر میتواند سبب شود که فردی را جذابتر بدانند.
این مطالعه نشان داده است هنگامی که ما حس افراد دیگر را بهتر شناسایی میکنیم و زمانی که میتوانیم حالتهای صورت آنها یا احساساتشان از جمله ناراحتی، خوشحالی و خجالت را تقلید کنیم ناخودآگاه به این افراد بیشتر جذب میشویم و از آنها بیشتر خوشمان میآید.
نتایج این مطالعات نشان داده است که به محض اینکه احساس فرد مقابل را حس میکینم و یا ناخودآگاه حالت صورت او را تقلید میکنیم، سیگنالهایی به مغزمان فرستاده میشود که سبب میشود به آن فرد جذب شویم. در واقع هنگامی به فردی جذب میشویم یا او را جذاب در نظر میگیریم که بتوانیم احساسات و حالت او را تشخیص دهیم.
شاید به همین علت باشد که گفته میشود، برخی افراد در یک نگاه عاشق میشوند. همچنین باید توجه داشت که تکرار کلمات مورد علاقه افراد باعث می شود که جذابیت شما در نگاه او بیشتر شود. اینها تکنیک های ارتباطات انسانی است که مدیران روابط عمومی به آن نیاز دارند. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با ما تماس بگیرید.
«مدرسه روابط عمومی»- دنیای ارتباطات دنیای بسیار پیچیده ای است. نظریات گوناگونی در باب ارتباطات در جهان امروز مطرح اند و در جایگاه های مختلف می توان آنها را استفاده کرد. استفاده از این اطلاعات باعث می شود که زبری روابط از بین رفته و روابط میان افراد تبعات کمتری را ایجاد نماید. لذا در این یادداشت قصد داریم که ضمن معرفی انواع رابطه به نحوه تعامل با دیگر از طریق رابطه ای مناسب اشاره کنیم.
هر رابطهای را میتوان در یکی از دو گروه زیر قرار داد:
مالکیت به همراه خود، کنترل کردن بیش از حد و اعمال نظر و تحمیل خواستهها را هم میآورد. «سرپیچی» و «اطلاعت» هم واژههایی هستند که در این مدل ذهنی معنا پیدا میکنند.
هر دو طرف در این نوع از رابطه، عموماً ناراضی هستند و دیگری را به عنوان علت نارضایتی معرفی میکنند.
مادر معتقد است که فرزندش قدرناشناس است و تمام زحمات او را به هدر داده است. فرزند هم معتقد است که مادرش دست و پای او را بسته و حقوق اولیه زندگی را از او سلب کرده است.
مدیر معتقد است خودش و زندگیاش و ثروت و درآمدش را صرف رفاه و خوشحالی کارکنانش کرده است. کارکنان هم معتقدند که مدیر، به خاطر حقوقی که میدهد، آنها را بردهی خودش میداند!
اگر چه ممکن است شکل اول رابطه، در کوتاه مدت، رضایت بخش باشد، اما عموماً در بلندمدت نمیتواند رضایت طرفین را تامین نماید.
تمام آنچه در یک رابطه مطرح میشود «پذیرش» و «عدم پذیرش» است. هر یک از طرفین خواسته خود را میگوید، از آن دفاع میکند، دلایل و استدلالهای خود را مطرح میکند و طرف دوم میتواند آنها را پذیرفته یا رد کند.
«رابطه دوستانه»، بر مبنای گفتگو و مذاکره و توصیه شکل میگیرد و «رابطه مالکانه» بر اساس اعلام نظر و تحمیل و تجویز.
حالا یک بار دیگر اتفاقات روزمره زندگی را با خودتان مرور کنید و ببینید چه سهمی از روابط شما از جنس روابط دوستانه و چه سهمی از جنس روابط مالکانه است.
انواع رابطه به ما می آموزد که نباید روابط را به سمت رابطه مالکانه ببریم. چراکه تبعات این موضوع برای خودمان و خانواده و همکارانمان زیاد است. یک مدیر روابط عمومی باید نوع روابط میان همکاران را شناسایی کرده و در صورتی که رابطه مالکانه میان دو نفر برقرار است سعی در اصلاح آن کند. در این زمینه می توانید از مشاوره ما بهره مند شوید. می توانید با ما تماس بگیرید.
«مدرسه روابط عمومی»- در دفتر روابط عمومی نشسته بودم. یکی از همکاران وارد دفتر شد و شروع به تعریف از فرزند خود نزد مدیر روابط عمومی کرد. گفت فرزند من خودش را برای من و مادرش فدا کرده است. ازدواج نکرده و به شدت کار می کند تا بهترین زندگی را برای ما فراهم کند. ما از او راضی هستیم. تصویری که او از فرزندش ارائه می کرد تصویری از فرزندناجی یا آسیب خورده بود!
اغلب می پنداریم فرزندی که خیلی به والدینش توجه دارد فرزندی نمونه و وفادار است ولی چنین نیست، واقعیت این است که وقتی فرزندی همیشه نگران شماست یعنی خودش یک آسیب دیدهٔ واقعی است که مسئول آسیبش شمایید!
یک والد خوب والدی است که به فرزند توانایی و قدرت آسوده فاصله گرفتنِ را بدهد. فرزند ناجی نه نشانه وفاداری او بلکه نشانه آسیب خوردگی اوست.
وقتی مرتب در گفتگوها گوشزد میکنید که در این زندگی، چقدر رنج دیده اید و…. یعنی فرزندم من قربانی ام، تو تنها چشم امید و ناجی منی. حالا او خودش را نجات دهنده شما تصور میکند و هیچ لحظه ای را برای نجات شما از دست نمی دهد، غافل از اینکه خودش تمام زندگیش را با نگرانی برای شما از دست می دهد.
در قبال رسیدگی و عشقی که به فرزندانمان میدهیم آنها را مدیون و بدهکار و ناامن نکنیم، به آنها کمک کنیم زندگی های مستقل و ذهن های آرام داشته باشند. اینها جملاتی بودند که به مدیر روابط عمومی منتقل کردم و به او گفتم شما مسئول هستید که همکارتان را در این زمینه راهنمایی کنید. این وظیفه همه روابط عمومی هاست. شما سواد ارتباطی دارید و باید بدانید که چطور با مسائل روانی همکاران برخورد کنید. این مسائل مسائل ساده ای نیستند، بلکه باعث می شوند که این پدر که تا کنون دچار اشتباهات فراوان شده، روزی در اوج ناراحتی شرکت را ترک کند. بنابراین پیش از اینکه مسائل گسترده شود، می توانید از مشاوره و آموزش برای او استفاده کنید.
مدرسه روابط عمومی این خدمات را در اختیار شما خواهد گذاشت. می توانید با ما تماس بگیرید و مسائل خود را مطرح کنید.