معرفی کتاب «قدرت ارتباطات» توسط دکتر حجت اله عباسی یکی از آثار بسیار مهم از امانوئل کاستلز است که می تواند بینش های خوبی برای کسانی که می خواهند از علوم ارتباطات در چارچوب جامعه امروز بهره برداری سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کنند، ارائه دهد.
در سه دهه اخیر، #مانوئل_کاستلز مطالعات گستردهای در زمینه ارتباطات داشته و تئوریهای مشخصی در فضای اطلاعات و ارتباطات ارائه کرده است. مفاهیمی چون فضای جریانها، هویت شبکهای، جامعه شبکهای و… اما در این کتاب به طور ویژه به مضمون «قدرت» و طبیعت ساختار قدرت در محیط ارتباطی جدید میپردازد.
او در کتاب #قدرت_ارتباطات نگاهی سیستمی و کلنگر به مفهوم قدرت دارد. گستره وسیعی از عوامل شامل تجارت، علوم عصبشناختی، رسانه، فناوری و مهمتر از همه سیاست را مطالعه میکند و تاثیر هر یک از این عوامل را در ساخت مفهوم قدرت بررسی میکند. مطالعات نمونهای او در این کتاب شامل مقررات جهانی رسانه، جنبشهای زیستمحیطی، نقش اینترنت در مبارزات انتخاباتی اوباما و کنترل و سانسور رسانهها در روسیه و چین میشود.
او پیشتر در کتاب «عصر اطلاعات» تاکید داشت که به واسطه شبکهها ما ساختاری پویا و مملو از فرصتها در اختیار داریم که توسط هیچ کس کنترل نمیشود اما در این کتاب به روشنی میگوید که «منطق شبکه ها» میتواند تغییر کند (ص۳۶). او این مضمون را در چند مطالعه نمونهای از سراسر جهان دنبال میکند و توجهی عمیقتر بر جنبشهای اجتماعی در شبکههای مجازی دارد.
معرفی ترجمه کتاب قدرت ارتباطات مانوئل کاستلز
این کتاب که در سال ۲۰۰۹ از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده بود، توسط حسین بصیریان جهرمی ترجمه و به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات عرضه شده است.
مترجم قدرت ارتباطات معتقد است که اندیشههای مطرح شده در کتاب اخیر او، بیش از گذشته میتواند راهگشای درک صحیح علاقهمندان علوم اجتماعی به وضعیت چندگانه جهان در عصر رسانههای دیجیتال و جهان وطنگرایی مدنظر کاستلز باشد.
کتاب قدرت ارتباطات مشتمل بر پنج فصل است:
۱ - قدرت در جامعه شبکهای
۲ - ارتباطات در عصر دیجیتال
۳ - شبکههای ذهن و قدرت
۴ - برنامهریزی شبکههای ارتباطات: سیاستهای رسانهای، سیاستهای رسواسازی و بحران دموکراسی
۵ - برنامهریزی مجدد شبکههای ارتباطات: جنبشهای اجتماعی، سیاستهای نافرمانی و حوزه عمومی جدید؛
کاستلز در این کتاب جدید بر نقش شبکههای ارتباطی در قدرت سازی در جامعه و مخصوصا سیاستهای رسانهای که معطوف به قدرت سیاسی میشوند تأکید میکند. وی از ادغام هفت شرکت برتر رسانهای در جهان، با ابرقدرتهای صنایع رایانهای معروف همچون گوگل، مایکروسافت، فیسبوک، یاهو و اپل یاد میکند و با نگاهی به ترکیب هسته رسانهای جهانی، بخش مهمی از قدرت ارتباطات را که معطوف به آینده است تحلیل و روند پژوهشی کرده است.
وی در ادامه چهار شکل قدرت در شبکهها را نیز از یکدیگر تمیز داده است که عبارتند از: قدرت شبکهبندی ، قدرت شبکه، قدرت شبکهای و قدرت شبکهسازی؛ این عناوین آنچنان پیچیده، دقیق و در عین حال استراتژیک هستند، که درک و تفسیر درست این مفاهیم در ترجمه به زبان فارسی، میتواند ذهن خواننده را با برنامهریزی و توزیع قدرت در هر ژانر شبکهای آشنا سازد.
از نکات قابل توجه دیگر که در این کتاب مطرح شده، مفهومی تازه در برقراری ارتباط است که کاستلز، به لحاظ تکامل تاریخی، آن را ارتباط جمعی خودانگیز مینامد. او به این دلیل آن را ارتباط جمعی میداند که به طور بالقوه میتواند به مخاطب جهانی دست یابد و همزمان آن را خودانگیز بر میشمارد، چراکه به لحاظ تولید پیام، خود-تولید، از نگاه دریافتکنندگانِ بالقوهاش، خودگردان، و در مقام بازیابی محتوا یا پیامهای خاص بر بستر شبکههای ارتباطی الکترونیک، خودگزین تلقی میگردد.
امانوئل کاستلز، جامعهشناس برجسته اسپانیایی، متولد سال ۱۹۴۲ در بارسلون است. او به خاطر نظریاتش در زمینه جامعه اطلاعاتی، جهانی شدن و هویت شناخته شده است.
برخی از مهمترین دستاوردهای کاستلز عبارتند از:
آثار کاستلز به زبانهای متعددی ترجمه شده و جوایز متعددی را از آن خود کرده است. او از جمله متفکران برجسته در زمینه جامعهشناسی معاصر به حساب میآید و نظریات او در رشتههای مختلف علوم اجتماعی مورد توجه و استفاده قرار میگیرد.
برخی از کتابهای مهم کاستلز:
ما به روابط عمومی ها توصیه می کنیم همچنان که خود را در مسیر آموزش کاربردی روابط عمومی قرار می دهید، از خوانش کتاب های تئوری و نظریه های ارتباطات و روابط عمومی دور نمانید. این نظریه ها به شما کمک می کند تا بینش های عمیق تری نسبت به کاری که انجام می دهید بدست آورید. در این مسیر همراه شما هستیم. با ما در تماس باشید.
«مدرسه روابط عمومی»- دکتر حجت الله عباسی در یادداشتی به سیاستگذاری و حکمرانی رسانه می پردازند. در این یادداشت وی حکمرانی رسانه را یکسویه نمی بیند و آن را دو سویه و با مشارکت نهادهای مدنی ممکن می بیند.
موضوع سیاستگذاری و تنظیم مقررات از دیرباز در کانون مسائل رسانه ای قرار داشته است. در رسانه های سنتی تنظیم مقررات در دست حاکمیت و در رسانه های اجتماعی این موضوع توسعه و ابعاد جدیدی یافته است. در باب سیاستگذاری و نظارت در رسانه، بازیگران جدیدی پا به گستره عمومی گذاشته اند.
یکی از نظریه هایی که در زمینه سیاستگذاری و تنظیم مقررات رسانه ای مطرح شده #نظریه_حکمرانی_رسانه است. «حکمرانی رسانه(media governance) به تغییر در خط مشی گذاری، خط مشی ها و شیوه اداره دلالت دارد که بر شفافیت بین مقررات گذاری مبتنی بر قانون و به شکل حاکمیتی و شیوه های جدید و مشارکت جویانه مقررات گذاری تاکید می کند و اعتقاد دارد که تنظیم مقررات در حاکمیت متمرکز نشده است بلکه در جامعه توزیع شده است.(پاپیس به نقل از اسمعیلیان، 6،1394).
دو مولفه عمده ای که در عرصه رسانه های اجتماعی رخ داده است. «مرززدایی» و«خودمختاری رسانه ای» است. مرززدایی موجب شده است که مرز بین کشورها کمرنگ و قدرت حاکمیت ملی تضعیف شود. خودمختاری رسانه ای نیز به این مفهوم است که با ظهور نسل های سه گانه وب، جهان شاهد تکوین نسل جدیدی از رسانه های اجتماعی و بویژه شبکه های اجتماعی است.
این شبکه ها، ارتباطات اجتماعی را در عمق و سطح جامعه توسعه دادند و با ایجاد دسترسی فراگیر، خودمختاری و خودگردانی رسانه ای را برای کنش گران اجتماعی ایجاد کردند. پارادایم فناوری اطلاعات، فرصتی تازه برای طلوع گفتمان جدیدی است که تاکیدش بر شنیده شدن و دیده شدن گفتمان های غیرمسلط و صداهای خاموش جامعه است.
با تغییرات بنیادین در عرصه رسانه ها و خودمختاری رسانه ای کاربران، نظریه سنتی دروازه بانی نیز رنگ باخته است. از این رو سیاستگذاری و نظارت در عرصه رسانه های اجتماعی بدون مشارکت همه بازیگران میسر و شدنی نیست. مقررات گذاری و حکمرانی رسانه دو وجهی است. در رابطه طولی و عمودی کنش گری تنها در اختیار حاکمیت ملی نیست و کنشگرانی در عرصه بین المللی و جهانی وجود دارند که بدون مشارکت آنها حکمرانی رسانه به سرانجام نخواهد رسید.
در رابطه عرضی یا افقی هم سه لایه مقررات گذاری در سطح ملی، مقررات گذاری اجتماعات(احزاب، گروهها، نهادهای مدنی و غیره) و خودتنظیمی کاربران وجود دارد. #حکمرانی_رسانه بدون مشارکت و همکاری دسته جمعی این بازیگران عمومی و خصوصی میسر نیست. سرمایه گذاری در زمینه حاکمیت ملی بویژه در زمینه نظارت و کنترل رسانه های اجتماعی بدون مشارکت بازیگران جهانی و بین المللی و بازیگران سطح ملی به سرانجام موثری نخواهد رسید.
شکست پروژه عظیم دیوار آتشین(fire wall) چین و ناگزیر شدن چینی ها برای جلب همکاری گوگل(google) با هدف کنترل و نظارت جریان اطلاعات درسی است که همه بازیگران بین المللی باید از آن عبرت بگیرند.